وقتی اون حرف هارو زدم یک پر سفید فرو اومد رو دستم،پشتشو برگردوندم که نوشته بود:راستش یک چیزی یادم رفته بود بهت بگم!باید اون کتاب آندر تیکر که تو فصل 1 بود رو ازش بگیری و با این پر بنویسی!تابتونم به سوالاتت جواب بدم از طرف آنجلا گفتم:خیلی خب! بعد رو به سباستین کردم:از کی شروع کنیم؟ _وقتی که بوچان خوابه! _باشه ولی ممکنه آندرتیکر خواب باشه! _شینیگامی ها هیچ وقت نمی خوابن ولیچرت میزنن ای باباااااا!!!!!من چه اوتاکویی بی مغزی هستم!!!!!تو فصل 3 ویلیام قشنگ گفت دختر گمشده ی خاد سیاه قسمت14
دختر گمشده ی خادم سیاه قسمت13
دختر گمشده ی خادم سیاه قسمت12
رو ,تو ,یک ,باشه ,فصل ,اون ,تو فصل ,باشه ولی ,خوابه باشه ,بوچان خوابه ,که بوچان
درباره این سایت