وقتی برگشتیم توی عمارت دو سوال مخم رو پر میکرد! وقتی از راه اومدیم و کمی استراحت کردیم از سباستین پرسیدم:از کجا فهمیدی من مال اینجا نیستم؟ _سوال خوب ولی آسونی پرسیدی! دلیل اول: تو ی این اطراف هیچ دختری پیدا نمی شه ک کت و شلوار بپوشه دلیل دوم هم اینه:من تمام ادم های این دنیا رو میشناسم چون یک آکومام ولی وقتی اومدی اینجا من تورورنمی شناختم! _خب از کجا فهمیدی من یک آکوما هستم؟ سباستین یک لبخندی زد:از اونجایی که یک چشمت قرمزه فهمیدم به من رفتی و همینطورم بدلیل دختر گمشده ی خاد سیاه قسمت14
دختر گمشده ی خادم سیاه قسمت13
دختر گمشده ی خادم سیاه قسمت12
یک ,فهمیدی ,دلیل ,ی ,سباستین ,ولی ,از کجا ,کجا فهمیدی ,فهمیدی من ,من تورورنمی ,اینجا من
درباره این سایت